بااینکه ممکن است در شرکتی بزرگ کار کنید و کارفرمایی عالی داشته باشید، اما باز هم بهترین کارفرماها هم برای همه بهترین نیستند. در زیر به فاکتورهایی که به شما برای شاد بودن در محلکار کمک میکند، اشاره میکنیم.
انتخاب کنید که در محلکار شاد باشید.
شادی یک انتخاب است. ممکن است خیلی از شما باور داشته باشید که اینطور نیست اما حقیقت دارد. این شمایید که انتخاب میکنید در محلکار شاد باشید. ساده به نظر میرسد؟ بله، اما خیلی اوقات اجرا کردن کارهای ساده سخت است. آرزوی ما این است که همه شما بهترین کارفرماهای دنیا را داشته باشید اما واقعبین باشید، همیشه اینطور نیست. بنابراین، باید درمورد کارتان مثبت فکر کنید. سعی کنید به جنبههایی از کارتان که دوست دارید فکر کنید. از افراد منفیباف و غیبت دور بمانید. با همکارانی همصحبت شوید که دوست دارید. انتخابهای شما در محلکار است که تا حد زیادی تجربیات شما را رقم میزند. میتوانید انتخاب کنید که در محلکار شاد باشید.
هر روز کاری انجام دهید که دوست دارید.
ممکن است کارتان را دوست داشته باشید یا نداشته باشید و ممکن است باور داشته باشید یا نداشته باشید که میتوانید چیزی را در کار کنونیتان پیدا کنید که دوستش داشته باشید، اما باید اینکار را بکنید. به ما اعتماد کنید. نگاهی به خودتان بیندازید، به استعدادها و علایقتان، و چیزی را پیدا کنید که از انجام آن لذت میبرید. اگر هر روز کاری انجام دهید که از آن لذت میبرید، دیگر کار کنونیتان آنقدرها بد به نظر نخواهد رسید. البته، همیشه برای عوض کردن کارتان میتوانید تصمیم بگیرید.
مسئولیت رشد و پیشرفت کاری و فردی خودتان را قبول کنید.
یک از دوستانم که کارمند شرکتی است چند وقت پیش گلایه میکرد که میخواهد کارش را عوض کند چون کارفرمای او به پیشرفت کاری او کمک نمیکند. من از او پرسیدم به نظرش چه کسی بیشتر از هرکسی به پیشرفت او علاقه دارد؟ البته پاسخ او این بود که خودش! این شما هستید که از پیشرفت خودتان بیشتری فایده را میبرید. پس مسئولیت پیشرفت خودتان را به گردن بگیرید. از رئیستان هم کمکهای مشخص و معنادار بگیرید، کمکی که با اهداف و برنامههای خودتان تطابق داشته باشد.
مسئولیت فهمیدن اینکه چه اتفاقی در محل کار میافتد را گردن بگیرید.
همه هر روز گلایه میکنند که نمیدانند در شرکتی که کار میکنند چه اتفاقاتی میافتد و از روند پروژههای شرکت و کار همکارانشان بیاطلاعند. این افراد انسانهای منفعلی هستند که منتظرند رئیسشان آنها را در جریان همه مسائل بگذارد و به ندرت پیش میآید که این اتفاق بیفتد. چرا؟ چون رئیس سرش شلوغ کار خودش است و نمیداند که شما چه چیزهایی را نمیدانید. برای اینکه با بازده بیشتری کار کنید، خودتان اطلاعات موردنظرتان را پیدا کنید. یک شبکه اطلاعاتی درست کرده و از آن استفاده کنید. از رئیستان بخواهید که به صورت هفتگی با او جلسه داشته باشید و سوالات خودتان را از او بپرسید. خودتان مسئول اطلاعاتی هستید که دریافت میکنید.
هرازگاهی تقاضای بازخورد کنید.
شما هم این جمله را مرتب به زبان میآورید، "رئیسم هیچوقت به من بازخورد نمیدهد به همین خاطر نمیدانم عملکردم در شرکت چگونه است. واقعبین باشید، خودتان میدانید واقعاً چه عملکردی دارید؛ مخصوصاً اگر احساس مثبتی نسبت به فعالیتها و عملکردتان داشته باشید. فقط میخواهید آن را از زبان رئیس بشنوید. اگر حس مثبتی به کارتان ندارید، سعی کنید کمی عملکردتان را ارتقاء دهید و بعد از رئیس بازخورد بخواهید. به او بگویید که واقعاً دوست دارید کارتان را ارزیابی کند. با مشتریانتان هم صحبت کنید؛ اگر خدمات خوبی به آنها ارائه میکنید، بازخورد آنها آن را تایید خواهد کرد. شما مسئول رشد و پیشرفت خودتان هستید.
زیر بار تعهداتی بروید که از عهده آن برمیآیید.
یکی از جدیترین علتهای استرس و ناراحتی در کار این است که نمیتوانید تعهداتتان را جامه عمل بپوشانید. خیلی از افراد مدام در حال بهانه آوردن هستند که چرا نتوانستهاند تعهدشان را انجام دهند و نگران عواقب عمل نکردن به تعهداتشان هستند تا اینکه کاری که قول دادهاند را انجام دهند. سعی کنید کارهایتان را سازماندهی کنید و برای کارتان برنامهریزی داشته باشید که میزان تواناییتان برای انجام یک تعهد را به شما نشان دهد. اگر وقت ندارید برای کاری داوطلب نشوید. اگر حجم کارتان از مقدار زمان و انرژیتان بیشتر است، یک برنامه جامع بریزید و از رئیستان کمک بگیرید. تا میتوانید نباید زیر قول و تعهداتتان بزنید.
از منفیبافی دوری کنید.
اینکه انتخاب کنید در محلکار شاد باشید یعنی از مکالمات منفیگرایانه، غیبت کردن و افراد افسرده و ناراحت دوری کنید. هرچقدر هم که احساس مثبتی داشته باشید، افراد منفی تاثیری عمیق بر روحیات شما دارند. نباید گذارید آنها شما را افسرده کنند.
شجاعت حرفهای را تمرین کنید.
اگر شما هم مثل اکثر افراد باشید، احتمالاً از مبارزه خوشتان نمیآید. و دلیل آن هم ساده است. شما هیچوقت برای شرکت در یک مبارزه معنادار تمرین نداشتهاید، به همین دلیل به مبارزه بعنوان چیزی ترسناک، مضر و آسیبرسان نگاه میکنید. مبارزه میتواند به شما کمک کند ماموریت کاریتان و دیدگاه شخصیتان را انجام دهید. به شما کمک میکند به مشتریها رسیدگی کنید و محصولاتی موفق خلق کنید. افراد شاد هدفشان از کار کردن را به انجام میرسانند. چرا باید اجازه دهید کم بودن شجاعت کاریتان شما را از رسیدن به اهداف و امیالتان دور کند؟ مبارزه را دوست خود بدانید.
دوست پیدا کنید.
لذت بردن از همکاری و همنشینی با همکاران یک تجربه عالی و لذتبخش در محلکار است. برای آشنا شدن با همکارانتان وقت بگذارید. ممکن است از آنها خوشتان بیاید و از بودن با آنها لذت ببرید. آنها میتوانند کمک و حمایت خوبی برای شما در محلکار باشند.
اگر همه راهکارها با شکست مواجه شد، جستجوی کار سرحالتان میآورد.
اگر همه این ایدهها باعث شادتر شدن شما در محلکار نشد، وقت آن رسیده که کارفرما، کار یا کلاً شغلتان را دوباره ارزیابی کنید. مطمئناً نمیخواهید همه عمرتان را در کاری بگذرانید که از آن متنفر هستید. اکثر محیطهای کاری خیلی با گذر زمان تغییر نمیکنند. اما کارمندانی که شاد نیستند روز به روز افسردهتر هم میشوند. میتوانید ساعاتی که در محلکار نیستید را به دنبال کار جدید باشید. با گذشت زمان کار دلخواهتان را پیدا خواهید کرد و بالاخره لبخندی عمیق به چهرهتان مینشیند.